نازنین رقیهنازنین رقیه، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات نازنین رقیه

اخرين شب سال 90

نازگل مامان فدات بشم الهي چه خوشكلي چه ماهي عسلكم ساعت 11:35 شب اخر سال 90 چند ساعت بيشتر به تموم شدن سال 90 باقي نمونده امسال رو خيلي دوست داشتم باور كن ماماني دلم گرفته كه داره ميره ولي خوشحالم از داشتنت از سلامتيت از اينكه منو ميشناسي وبهم احساس تعلق داري واسم ميخندي ذوق ميزني  خداروشكر هزاران هزار مرتبه دخترم توي اين لحظه هاي اخر سال 90 از خدا ميخوام كه شما وبابايي هميشه سالم باشيد وپيش من بمونيد و با هم از زندگي لذت ببريم جوجه كوچولوي من لباس نوهاتو تنت كردم وخوابوندمت حس خيلي خوبي دارم از اينكه امسال پيشمي فدات بشم دخترك معصوم وكوچولوي من،امروز بيشتر از هميشه اروم بودي  مامان جون خيلي خوابم گرفته شب خوش عشق كوچولوي من&nbs...
29 اسفند 1390

نازنيني در 28 /1390/12

سلام سلام صدتا سلام جیگر خانم خسته نباشی جیگرکم مامان دورت بگرده این روزهای اخر سال چه حسی داره از سال ٩٠چیزی نمونده داره بارو بندیلشو جمع میکنه و میره سال خیلی خوبی بود خیلی دوسش داشتم فقط به خاطر شما نفسم سال ٩٠ هدیه باارزشی به ما داد خیلی دوست دارم نازگلکم عروسکم امروز صبح مامان خانم موهاشو رنگ کرد شما هم خیییللللللللللللییییییی خانمی کردی واصلا اذیت نکردی بعدشم مظلومانه خواب رفتی تصدق چشمای مهربونت عصر هم مامان به خاطر اینکه دخمل خیلی خوبی بودی بردت ددر و کلی چیز میز واست خرید شب هم تشریف بردید دوش اب گرم و توی اتاق گرمتون لالا کردید فدات بشم الهی، توجه مینمویی!!!    
28 اسفند 1390

نانازي خوب شد

سلام خاله جوني هاااااااانازنين من خوب شدخوب خوب...........تازه باهم رفتيم خريد عيد يه عالمه چيز هاي خوشمل خريديم خونه تكوني هم كرديم كارهاي سخت رو هم گذاشتيم واسه بابايي...يادش بخير سال گذشته همين موقع ها شما 6ماهه بودي توي دلم ومن نميتونستم خونه تكوني كنم واسه همين همه كارها رو بابايي كرد حال شما واسه خودت خانومي شدي و7ماه ونيمه هستي خدايا شكرت هزار مرتبه شكر به خاطر وجود عسلم شكرتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
24 اسفند 1390

نازنيني دون دون شده

نازنيني من از ديروز دون دون شدي كل تنت اينجوري شده خييييييييلللللللليييييييي نگران بوديم واسه همين برديمت دكتر اخه دخترك اروم من خيلي بيتابي ميكردي و همش ميخواستي بغلت كنم برديمت دكتر واقا دكتر گفتش كه به دارو حساسيت داشتي و داروي ضد حساسيت بهت داد كه خداروشكر خيلي بهتر شدي و ديگه نق نق هم نميكردي الهي مادر فدات بشه كه نفهميد دخترش چي شده!!!!!!!!!!!
21 اسفند 1390

اولين بيماري نانازي وغصه ماماني...

سلام گل ماماني ببخش دير اپ كردم شما گلي 7ماهت هم به پايان رسيده ووارد ماه 8شدي جيگر طلا سرما خوردي الان 2روزه خيلي تب داري دكتر هم رفتي اما بهتر نشدي تبت بالاست مامان خيلي نگرانه اخه اولين سرماخوردگيت هست زود خوب بشو مامان داره از دلواپسي ميميره
18 اسفند 1390
1